بسم الله الرحمن الرحیم

شما فرزندان و دوستان گرامى من هم اكنون در پى تحصيل كمال بوده باشيد تا آتيه‏اى سعادتمند داشته باشيد زيرا كه باور كرده‏ايد هر چيز تا به‏ كمال نرسيده است قدر و قيمت ندارد، بايد از همسالان و همزادان خود كه شب و روز را به بيكارى و ولگردى و هرزگى به سر مى‏برند سخت دورى گزينيد كه رهزن شمايند، اين گروه روى سعادت را نخواهند ديد، چند روزى در مقام خيال به تازگى رنگ و رخسار خود سرگرم و به پوشاكهاى گوناگون بوقلمونى و طاووسى دل خوشند و به زودى نه آن را دارند و نه اين را و نه كمالى تحصيل كرده‏اند كه بدان دل گرم باشند، ناچار بعدا يا بايد تن به گدايى در دهند و يا به دزدى و ديگر بيچارگيها مزاحم اجتماع باشند و زندگى را بگذرانند. با آنان همنشين نشويد كه هم از اكنون به شما بگويم نطفه و مربّى و اجتماع و معاشر از اصولى‏اند كه در سعادت و شقاوت انسانى دخلى بسزا دارند.

                      جوانا سر متاب از پند پيران‏                كه پند پير از بخت جوان به‏

يك پزشك زحمت كشيده انسان را در نظر بگيريد؛ او به هر شهرى قدم نهد با يك قلم و چند برگ كاغذ به ديدن چند بيمار و نوشتن چند نسخه در مدّت كمى مردم آن شهر را به سوى خويش مى‏كشاند و از هر آشنايى آشناتر و از هر عزيزى گرامى‏تر مى‏شود. اين موقعيت ميوه درخت وجود اوست كه آن درخت را از اوان نهال بودنش درست به بار آورده است؛ و اين كمال ذاتى است كه چون طراوت چهره و لباسهاى الوان دستخوش فرتوتى و كهنگى نمى‏گردد.

اين اديسون مخترع برق اگر چون همسالان نابخردش روزگار مى‏گذرانيد و سرگرم به خوش گذرانيها و بيهودگيها مى‏بود از چه رو مى‏توانست سرمايه هوش و بينش خود را به كار ببرد و از نور انديشه خود به جهانيان نور دهد؟! بايد دوستانم از روش نابخردان همواره دورى گزينند و بدانند كه اكثر بزرگسالان عصر ما به حدّ بلوغ نرسيده‏اند و در راه آن نيستند و بكوشند كه هر روزشان بهتر از روز پيش باشد.